مادر مریم طبق نذری که کرده بود او را به بیت المقدس فرستاد، و چون فهمید مریم در خدمت به بیت المقدس پذیرفته شده است، بار دیگر غمهایش زدوده شد و دانست که خدا او را مشمول لطف و کرم خاص خود قرار داده است و او را بر این نعمت برگزیده است. لذا مریم را در پارچه ای پیچید و به سوی بیت المقدس روان شد و او را به روحانیون حرم سپرد و گفت؛ این دختر نزد شما باشد، زیرا من نذر کردم که خدمت گذار خانه خدا باشد.
آنگاه که مریم تحویل روحانیون بیت المقدس شد، خادمین و متولیان اطراف او جمع شدند و در پرستاری و تکفل او به نزاع پرداختند و هر یک می خواستند امور دختر را زیر نظر داشته باشند و تربیت او را به عهده بگیرند، زیرا مریم دختر پیشوای آنها بود و پدرش در زمان حیات در بین خادمین بیت المقدس، مقامی والا و ارجمند داشت، از این رو همگی می خواستند که این افتخار نصیب آنها گردد.